My Photo
Name:

روزگار بر این شد که من در خاورمیانه به دنیا بیایم آن هم در ایران . نبشتن رادوست دارم و شاید یکی از بدیهای من نیز همین باشد چون گاهی بر زبان نمی آورم آنچه بایسته است گفته شود و می نویسم شاید وقتی دیر باشد.آنچه که می نویسم همان مهرداد کوفیانی است اگر می خواهید بشناسیدش.قول داده ام که سیاسی ننبیسم و پایبند آن نیز خواهم بود. این برگ پیش از آنکه از برای شما باشد از برای خودم است بنابراین اگر خیلی خودمانیست و یا اسامی گمنامند،ببخشید.هم فکری و هم یاری شما نیز کمک بزرگیست.هرآنچه که نبشته ام بر اساس درستی است و حقیقتی را تباه نکرده ام.

Thursday, February 17, 2005

دوباره بودنم را ببین....

مهرآیین که تولدش در سرمای زمستان بود حالا دوباره
جوانه زده است تا زندگی کند.
سپاس از برای دوستان و عزیزانی که همراه و پشتیبان
من در این راه بودند.

"سبز پاییزی" را که چندی پیش با تمام احساس از برای
عزیزی نبشته بودم, بهانه ای کردم از برای جوانه زدن
مهر آیین.

" سبز پاییزی"


دیگر چیزی به مهر نمانده است.
به آن روزی که شکفتم با طرحی نو
تا نقاشی کنم بودن دیگری را
و بیافرینم بهتر شدن را
به آن روزی که به باغ آمدم
در آن باد سرد پاییزی

دیگر چیزی به مهر نمانده است
دوباره بودنم را ببین!
که چگونه سبز شدم در این خزان رنگارنگ
دوباره جوانه زدنم را ببین!
که چگونه ریشه دواندم در این خاک سرد

دیگر چیزی به مهر نمانده است
به آن روزی که خورشید پارهای انداخت
تا تنها من گرم بمانم و سبز شوم
در آن سرمای پاییزی
مهر خورشید را ببین!

دیگر چیزی به مهر نمانده است
به آن روزی که سبز آمدم از مهر خورشید
سرخی پاییز خجل زده را ببین!


مهرداد 23/08/2004
لارناکا-جزیره ی قبرس