My Photo
Name:

روزگار بر این شد که من در خاورمیانه به دنیا بیایم آن هم در ایران . نبشتن رادوست دارم و شاید یکی از بدیهای من نیز همین باشد چون گاهی بر زبان نمی آورم آنچه بایسته است گفته شود و می نویسم شاید وقتی دیر باشد.آنچه که می نویسم همان مهرداد کوفیانی است اگر می خواهید بشناسیدش.قول داده ام که سیاسی ننبیسم و پایبند آن نیز خواهم بود. این برگ پیش از آنکه از برای شما باشد از برای خودم است بنابراین اگر خیلی خودمانیست و یا اسامی گمنامند،ببخشید.هم فکری و هم یاری شما نیز کمک بزرگیست.هرآنچه که نبشته ام بر اساس درستی است و حقیقتی را تباه نکرده ام.

Sunday, October 09, 2005



"پاییز"

پاییز آمده است,
و هوا اندکی سرد شده.
نفسی می آید و تنم گاهگاهی چو نسیم می لرزد.
خانه ام دور از شهر, اندکی آن طرف دریا هاست,
و چه دریا زیباست.
کاش انسان به یکرنگی دریاها بود.
من در این خشکی بیرون زده از دریاها خندانم.

پاییز آمده است,
و چه زیباست دگرگونی امواج, دگرگونی خورشید.
من به دنبال خزان, چشم به دریا دارم.
و چه زیباست دگرگونی دریا.
قایقی می بینم, خانه ای بر سر آب.
راستی! کاغذم پاییزیست.

پاییز آمده است,
و چه زیباست دگرگونی من!
گویی از پنجره ها آمده ام.
و چه زیباست تنفس که در عمق وجود جاری هست!
دو سه روزی دگر از هفته نو,
چشمه تولد مهردادست.

پاییز آمده است و تولد زیباست.


مهرداد
پاییز سال 2002
لارناکا-جزیره قبرس